به گزارش مجله خبری نگار، روزنامههای کثیرالانتشار هر روز حاوی مطالب و تحلیلهای متنوعی است. در این ستون به بررسی روزانه این مطالب و تحلیلها میپردازیم.
روزنامه سازندگی- ارگان رسانهای حزب کارگزاران- در مطلبی با عنوان «گره گشایی در نیویورک» نوشت: «رئیس جمهور اگر توانست با ترامپ و هریس دیدار کند... در ایران یک سری تابوهایی وجود دارد که چرا باید رئیس جمهور ایران با معاون رئیس جمهــور آمریکا صحبت کند؟ درحالی که اینطور نشســتها اگر انجام شــود، ما چیزی را از دســت نمیدهیم بلکه فقط فضای جدیدی را ایجاد میکند. به خصوص اکنون که اسرائیلیها با این جنایتهایی که دائمًا در خاورمیانه انجام میدهند به دنبال این هستند که ایران را با آمریکا درگیر کنند. خب چنیــن ملاقاتهایی میتواند در راستای همان سیاستی باشد که گفته میشود، ایران به دنبال مدیریت تنشزدایی با آمریکاست. این لزوما برقراری رابطه نیست، زیرا میتواند در چارچوب مدیریت تنشزدایی در روابط ایران و آمریکا باشد.»
اکنون تحولات به گونهای رقم خورده است که ایران و محور مقاومت، در مقابل آمریکا و متحدانش، دست برتر را دارند. در این شرایط آمریکا به شدت نیازمند روکردن یک برگ برنده برای خود است و «مذاکره با ایران» دقیقا همان چیزی است که برای واشنگتن حکم «امتیاز ویژه و طلایی» را دارد.
یک سؤال؛ آیا مذاکره با آمریکا، برای ایران نیز حکم «امتیاز» و «برگ برنده» را دارد؟ پاسخ قطعا منفی است. تجربه ثابت کرده است که آمریکا در مذاکره، به دنبال نتیجهای است که از طریق «جنگ» یا «تحریم» به دنبال آن بوده و، چون نتوانسته از آن طرق، به نتیجه مطلوب خود دست یابد، راه سوم که همان مذاکره است را انتخاب کرده است.
نشان به آن نشان که در دولت یازدهم و دوازدهم، به واسطه مذاکرات هستهای و امضای برجام، همزمان هم در قلب رآکتور هستهای بتن ریخته شد و هم تحریمها دو برابر شد. جریان غربگرا در حالی پالس مذاکره مستقیم با آمریکا را ارسال میکنند که حتی متحدان آمریکا نیز به خسارت بار بودن نزدیکی با آمریکا اعتراف کردهاند. به عنوان نمونه چندی پیش «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه در مصاحبه با خبرنگاران گفته بود: «اروپا باید در برابر فشار برای تبدیل شدن به «دنبالهروهای آمریکا» مقاومت کند... اروپا باید وابستگی خود به آمریکا را کاهش دهد... اروپا باید وابستگی خود به «فراسرزمینی بودن دلار آمریکا» را نیز کاهش دهد.»
«جانت یلن» وزیر خزانهداری آمریکا چندی پیش در نشستی در کمیته امور مالی مجلس نمایندگان آمریکا اعتراف کرد که استفاده از دلار در دنیا رو به کاهش است و تحریمها علیه ایران، حتی متحدان آمریکا را به فکر استفاده از ارزهای جایگزین در مبادلات جهانی انداخته است.
روزنامه «فایننشال تایمز» نیز چندی پیش در مطلبی نوشت: «سیاستهای آمریکا برای مقابله با تهران شکست خورده است... تداوم پیشرفتهای هستهای ایران در کنار افزایش نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی، از نشانههای شکست سیاستهای غرب در قبال ایران است.» هفتهنامه اکونومیست نیز پیش از این در تحلیلی با اشاره به رویارویی ایران و آمریکا نوشته بود: «در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران دست بالا را دارد.»
حال سوال اینجاست که چرا جریان غربگرا، پیشنهاد مذاکره با قاتلان شهید حاج قاسم سلیمانی را مطرح میکند؟!
روزنامه جوان در مطلبی با عنوان «قوچانی علیه اصلاح طلبان» نوشت: «آش سهمخواهی اصلاحطلبان از دولت پزشکیان آنقدر شور شده که صدای اعتراض از میان خودشان هم بلند شده است. نکته مهم آن است که این سهمخواهی در همین گرفتن یا نگرفتن پست و سهم در دولت خلاصه نمیشود، و وقتی تلاش اصلاحطلبان در این مسیر به فرجامی که میخواهند، نمیرسد شروع به سنگاندازی و تخریب میکنند. جایگاه ریاست جمهوری شاید فرصت مناسبی باشد که مسعود پزشکیان همفکران خودش را از دریچه تازهای ببیند و بهتر بشناسد. محمد قوچانی، روزنامهنگار اصلاحطلب از این موج تخریبی میگوید که پس از نگرفتن سهم در دولت از سوی اصلاحطلبان آغاز میشود. قوچانی مثال میزند که اصلاحطلبان با دولت روحانی همین کار را کردند. او که در گفتگو با زیدآبادی و در مجله آگاهینو صحبت کرده، اذعان میکند که دلیل پشیمانی اصلاحطلبان از رأی دادن به حسن روحانی در سال ۹۶ این بوده که پستهایی را که در دولت دوم روحانی میخواستند، به آنها ندادند: «اینکه روحانی نامحبوب شد بخشی از آن به خاطر این است که نخبگان اصلاحطلب اتفاقا در بازی افتادند. در سال ۹۶ اولین جریانی که گفت پشیمان هستیم، اصلاحطلبان بودند، چون پستهایی را که انتظار داشتند در دولت دوم بگیرند ندادند. اگر نگاه کنید ابطحی شروع کرد، علی کریمی شروع کرد و تبدیل شد به موج پشیمانم.»»
در ادامه این مطلب آمده است: «جالب آن است که اصلاحطلبان در آشوبهای موسوم به زن، زندگی، آزادی هم در همان طرفی ایستادند که علی کریمی، یک فوتبالیست بدون سواد سیاسی و تحلیلی ایستاده بود و به نظر میرسد جریان اصلاحات باید یک بازبینی در جهتگیریهای خود داشته باشد تا ببیند با چه کسانی همنظر شده است. موج پشیمانیم، پیرامون ابراز ندامت از رأی دادن به روحانی در سال ۹۶ و چند ماه پس از انتخابات ریاست جمهوری اتفاق افتاد. آن زمان گرانی و تورم و افزایش عوارض خروج از کشور بهانهاش بود، اما حالا قوچانی میگوید دلیلش نگرفتن پست در دولت بوده است. قوچانی اصلاحطلبان را قدرتطلب توصیف میکند و میگوید: «اصلاحطلبها هم استراتژی ندارند و هم قدرت طلب هستند. در بدنه اصلاحطلبها مهم این است که ماشین دولت را بگیرند.» قوچانی نقد را به روندها در دولت پزشکیان هم میرساند: «در ستاد آقای پزشکیان میشد رفتارهای مشمئزکننده برای گرفتن پستها را دید.» قدرتطلبی اصلاحطلبان با سوءاستفاده از نام مردم و به اسم پیگیری مطالبات مردمی، هر روز بیش از پیش عیان میشد و میتوان دریافت اگر این جماعت در دولت رئیسی هم موفق به دریافت سهمی در دولت میشدند، میزان تخریبها علیه رئیسجمهور فقید را کم میکردند.»
روزنامه صبح نو در مطلبی با عنوان «و دو سال بعد؛ اپوزیسیون متلاشی شد» نوشت: «پس از ماجراهای پاییز ۱۴۰۱ و با پیامهای مشترک چهرههای اپوزیسیون در شب اول سال میلادی ۲۰۲۳ و پس از حوادث سال ۱۴۰۱ این امید واهی در میان دشمنان نظام و براندازان ایجاد شد که اینبار موفق خواهند شد پروژه خود را برای شکست جمهوری اسلامی اجرا کنند. با نشست اپوزیسیون در دانشگاه جرجتاون، امید ضدانقلاب بیشتر شد؛ اما عمر همبستگی چهرههای سرشناس اپوزیسیون به چند ماه نکشید و با خروج رضا پهلوی و حامد اسماعیلیون از شورای همبستگی، عملا ائتلاف آنها نیز به پایان رسید و امروز دو سال پس از آن امیدهای واهی آنهایی که دل به دشمنان این مرز و بوم بسته بودند تا بتوانند جمهوری اسلامی را شکست دهند، در وضعیت اسفباری سر میکنند.»
در ادامه این مطلب آمده است: «اپوزیسیون و جریان ضدانقلاب خارجنشین بعد از حوادث سال ۴۰۱ احساس کردند میتوانند با کنار هم قرار گرفتن به آرزویی که سالها در دل داشتند برسند، اما پس از مدتی تبدیل به دشمنان یکدیگر شده اند و به تلاش برای نابودی هم مشغولند. اپوزیسیون و ضد انقلاب تلاش داشتند با پروژه خود به قول خودشان کار را یکسره کنند؛ اما در نهایت شکست مفتضحانهای خوردند و ائتلافی که برای مبارزه با جمهوری اسلامی کرده بودند با فضاحت تمام از هم پاشید.»